آزادی . آزادی
.
.
.
آزادی . آزادی
.
.
وقتی زبانت را بیرون میکشند
دهانت را میبندند
قلمت را میشکنند
دستانت را میترسانند
حتی انگشت برروی دیوار نمیتواند بنویسد
آنگاه فقط با چشمانت میتوانی سخن بگوئی
اما که میفهمد راز چشمان تورا
آنگاه میفهمی که به سکوت مجبور گشته ای
باد هم پیله میکند به نفهمیدنهایت
.
.
.